دنیای امروز فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته تا به وضعیت کنونی رسیده است. پس از دوران اوّلیه، عصری طولانی را از سر گذرانده که سایه ی حکومت های دیکتاتوری بر او سنگینی می کرده است و امروز – که به اصطلاح عصر طلایی مردم سالاری است- سعی می کند در میان کنوانسیون ها و پروتوکل ها و قطعنامه های حقوق بشری، حق و باطل های ساختگی، دین های دنیازده، دود، آتش و خون، رایحه ی خوش دموکراسی را استشمام نماید؛ البته اگر میسّر شود!
امروز دنیا بر مدار اقتضائات زیر مدیریّت می شود:
1- قرن ها است که مفهومی مانند «دولت- کشور» یا «دولت- ملت» و مرزهای جغرافیایی توسط کشورها پذیرفته شده و تمام قواعد بین المللی بر اساس آن استوار گردیده است (این مفهوم، موضوع شماره ی بعدی مطلب انتخابات است).
2- مفهوم «قدرت جهانی» بر مبنای اقتصاد و نظامی گری شکل گرفته است.
3- عرض اندام در دنیای امروز به داشتن جهان بینی پویا و شعارهای زیبا نیست؛ بلکه به تسخیر بازار و انباشت سرمایه است.
4- هر کشور به تناسب برخورداری از میزان قدرتش در تعاملات بین المللی، حدّی برایش تعریف شده که ناگزیر است آن را بشناسد و برای بالا رفتن از نردبان قدرت، قواعد بازی را رعایت کند؛ در غیر این صورت دچار دردسرهای بزرگی خواهد شد.
5- دوستی کشورها باهم بر اساس مصالح کشور خودشان تعریف می شود، نه چیز دیگر.
بعضی کشورها به جای درک اقتضائات موجود و برگزیدن شیوه ی تعامل، نگاه متولّی گرانه به دنیا دارند. می اندیشند رسالت هدایت مردم در این وانفسا و اصلاح گژی های دنیا به آن ها سپرده شده و آنچه از بمب و موشک در اختیار دارند، برای تحقق همین رسالت بزرگ است. شاید این سیاست و پیامدهای آن بتواند ترس و وحشتی مقطعی به جان قدرتمندان بیفکند، اما نه برای سفره ی خلق، نان می شود و نه برای فاطی، تنبان. البته تاوان توان فرسای این بی سیاستی نیز بر گُرده ی ملت، کشور، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و زندگی نسل هایی است که - حتی- حق ندارند صدای شکستن استخوان های خود در زیر این بار سنگین را بشنوند.
نگارنده در مقام ردّ یا قبول اقتضائات موجود در دنیا نیست؛ اما اعتقاد دارد شرایطی که از جنگ نابرابر و مخالفت بی گدار با آن حاصل می شود، نمی تواند به سود منافع و مصالح عمومی کشور باشد.
در عصر قبل از دموکراسی، شاه یا خاقان یا سلطان تشخیص می داد که از بین گفتمان «جنگ» یا «تعامل» با کشور های دیگر کدام را برگزیند، اما امروز این تشخیص تا حدّی به مردم سپرده شده است. مردم با شرکت در انتخابات می توانند به جای مسؤولانی که:
– قدرت شان را در تعداد سانتری فیوژها و انبارهای موشک می بینند.
– دنیا را به مبارزه و کشورها را به امحا از صفحه ی روزگار تهدید می کنند.
– مصالح کشور را فدای منافع حزبی و شخصی می نمایند.
– تمام وقت خود و امکانات کشور را صرف دشمن تراشی و سپس مبارزه با آن می پردازند.
افرادی را انتخاب کنند که:
– قدرت درک اقتضائات دنیا را داشته باشند.
– حدّ خود را در تعاملات بین المللی بشناسند.
– قادر باشند به زبان دیپلماسی با دنیا سخن بگویند.
– مزیّن به تقوا و اخلاق سیاسی باشند.
– به جای تحمیل خواست خود به جامعه، تصمیم گیری های خود را بر اساس خواست و وضعیت جامعه اتخاذ نمایند.
– درک کافی از وظایف خود و مفاهیمی مانند مصالح ملّی، مدیریّت کارآمد، دموکراسی، آزادی، ارزش و کرامت ذاتی انسان، رفاه و آسایش عمومی و... داشته باشند.
در نهایت امیدواریم بتوانیم طبق فرمایش مقام رهبری، با «بیداری مردم، حفظ انگیزه های ایمانی در جامعه، بکارگرفتن جوانان پرانگیزه و مؤمن و تقویت درونی کشور در ایمان، اقتصاد و علم» و متجلی نمودن خواست ایشان در عرصه ی انتخابات، در راه حل مشکلات کشور قدم برداریم.
.: Weblog Themes By Pichak :.